جدول جو
جدول جو

معنی شنگ

شنگ
(شِ)
غله ای است از باقلی کوچکتر. (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ نظام). نوعی از غله باشد و آن از باقلی کوچکتر و از عدس بزرگتر است و دانه های آن در غلاف طولانی دراز متکون شود و آن غلاف را با دانه شنگ خوانند. (برهان) ، قسمی از خیار که در شیراز کلونده خوانند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ نظام) ، قسمی سبزی بهارۀ خوردنی صحرائی که با سرکه خورند و هم در آشها کنند. (یادداشت مؤلف). گیاهی است که با سرکه خورند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ نظام). گیاهی لاغ یعنی ساقه و برگهای آن مانند تره است و به روی زمین گسترده شود، طعمی شیرین دارد و نوعی از آن را که لاغهامجعد است شنگ شتری اصطلاح کنند. شنگ گیاهی است از تیره مرکبان که علفی و دارای برگهای متناوب است. میوه اش فندقه و گلهایش بصورت کاپیتول در انتهای ساقه قرار دارد. شنگ دارای گونه های مختلف است که همه در آب و هواهای معتدل آسیا (از جمله ایران) و اروپا و افریقا می رویند. چون شنگ یکی از سبزیهای خوردنی است و در اغذیه مصرف می شود در بعضی نقاط آن را می کارند. سنسفیل. سلسفیل. اسپلنج. اسفلنج. (فرهنگ فارسی معین).
- شنگ چمنی، گونه ای شنگ که دارای برگهای باریکتر از شنگ معمولی است. لحیهالتیس. ذنب الخیل. (فرهنگ فارسی معین). ریش بز. آلاله شنگ. و رجوع به لحیهالتیس شود
لغت نامه دهخدا