جدول جو
جدول جو

معنی شنب

شنب
(تَ نُ)
خوشاب دندان گردیدن. (منتهی الارب). شنب الرجل شنباً، کان ثغره اشنب فهو شانب علی الاستعمال و شنیب علی القیاس و اشنب. (از اقرب الموارد) ، خنک شدن روز. (منتهی الارب). شنب یومنا، سرد شد روز ما، فهو شنب و شانب و الاسم الشنبه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا