معنی شلق شلق (تَ وَمْ مُ) به تازیانه زدن کسی را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، جماع کردن، به درازا شکافتن گوش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، درازا شکافتن بینی را. (از اقرب الموارد) ، رها کردن تیر از اسلحۀ آتشی. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا