جدول جو
جدول جو

معنی شگفتن

شگفتن
(مُ لَ / لِ کَ دَ)
صبر و تحمل داشتن. صبر کردن. (ناظم الاطباء). شکیبایی داشتن:
همچو آتش گرم شد در کار او
یک نفس نشگفت از دیدار او.
عطار.
گویند شخصی از عرب کنیزکی داشت و هیچ از او نمی شگفت. (فتوت نامه) ، حیران شدن، متعجب بودن. (ناظم الاطباء). تعجب نمودن. (آنندراج) :
شگفتم من از کار دیو نژند
که هرگز نخواهد به من جز گزند.
فردوسی
لغت نامه دهخدا