جدول جو
جدول جو

معنی شکوه داشتن

شکوه داشتن
(خِ دَ)
ترس داشتن. دارای ترس و بیم بودن. خطیر شمردن:
مرا رفت باید به البرز کوه
به کاری که بسیار دارد شکوه.
فردوسی.
میبیند که سیستان خانه خویش و اهل و فرزندان بگذاشتند از پیش چاکری از آن خویش برفتند، کنون از ایشان که شکوه دارد. (راحهالصدور راوندی). کسی را که بر خود غالب و قادر دانی... پیش او باادب می باشی و شکوه می داری... مگر اﷲ را بدین اوصاف نمی دانی که هیچ شکوه نمی داری. (کتاب المعارف).
چو زآن سیلها برنگشتی چو کوه
از این قطره ها هم نداری شکوه.
نظامی.
گفت کرّه می شخولند این گروه
ز اتفاق بانگ شان دارم شکوه.
مولوی.
- شکوه داشتن کسی را، از او ترسیدن. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا