جدول جو
جدول جو

معنی شکمی

شکمی
(شِ کَ)
منسوب به شکم. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف). مربوط به شکم: امراض شکمی. معالجات شکمی. (یادداشت مؤلف).
- پیوند شکمی، قسمی پیوند درخت که در آن شاخه را از سر شکافند و پاره ای از درخت دیگر در میان شکاف نهند و استوار بندند. (یادداشت مؤلف).
- سطح شکمی، آن بخش از بدن که جانور بر روی آن حرکت میکند: چون حرکت جانور همیشه بر روی یکی از دو سطح بدن انجام میگیرد، آن سطح را سطح شکمی و طرف مخالف را سطح پشتی اسم گذارند. (جانورشناسی عمومی ج 1 ص 195).
- کارشکمی، کار بی مطالعه و عمل. نسنجیده. دیمی. الکی.
، کلان شکم. (ناظم الاطباء). مرد شکم بزرگ. (آنندراج) (از برهان) ، پرخور. (ناظم الاطباء). مرد شکم خواره را گویند. (آنندراج) (از برهان) ، پوست شکم. (ناظم الاطباء). پوست شکم هر جانوری را گویند که آنرا پوستین سازند. (آنندراج) (برهان) ، (اصطلاح اهل دفتر هند) کاشتکاری را گویند که ما تحت کاشتکار دیگر باشد و او را شکمی اسامی خوانند. (آنندراج) ، که در شکم مادر با جنین بوده: عقیقه، موی شکمی بچۀ مردم و بهایم. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا