جدول جو
جدول جو

معنی شکسته حال

شکسته حال
(شِ کَ تَ / تِ)
بینوا. تهیدست. پریشان. تنگدست. (ناظم الاطباء). محتاج. مفلوک. بیچاره. (آنندراج). حطیم. (منتهی الارب) :
پیمان شکن هرآینه گردد شکسته حال
ان العهود عند ملیک النهی ذمم.
حافظ
لغت نامه دهخدا