جدول جو
جدول جو

معنی شکررنگ

شکررنگ
(شَ کَرْ، رَ)
ناخوش و بیزار. (آنندراج) (غیاث) :
شمایل تو مرا کشت وین همه فتنه
از آن کلاه کژ و تکمۀ شکررنگ است.
امیرخسرو دهلوی (از آنندراج).
خنده را از دهنش تاب جدایی نبود
این گل از غنچه شکررنگ برون می آید.
غنیمت (از آنندراج).
، خجل. شرمگین. (فرهنگ فارسی معین). بمناسبت عارض شدن سرخی شرم بر رخسار
لغت نامه دهخدا