جدول جو
جدول جو

معنی شصب

شصب
(تَ وَرْ رُ)
کندن پوست گوسپند را و اورود کردن آن را جهت بریان کردن. (ناظم الاطباء). پاکیزه کردن موی بره و بزغاله جهت بریان کردن و پوست باز کردن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، خشک شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، سخت شدن زندگانی کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دشوار شدن کار. (منتهی الارب) ، بسیار شدن گشنی ماده شتر و باردار نگردیدن آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا