معنی شسع - لغت نامه دهخدا
معنی شسع
- شسع
(اِ تِ) - دور شدن منزل و بعید گشتن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از آنندراج) ، دوال ساختن برای نعل. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (آنندراج). دوال کردن نعلین را. (تاج المصادر بیهقی)
انفراج و گشادگی یافتن میان دندانهای ثنایی و رباعی است، پاره گردیدن دوال نعل. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا