جدول جو
جدول جو

معنی شست و شوی

شست و شوی
(شُ تُ)
شست و شو. شستشو. (یادداشت مؤلف) : سه چیز شما را میراث گذاشتیم رفت و روی، و شست و شوی، و گفت و گوی. (تذکرهالاولیاء عطار ج 2 ص 335). رجوع به شست و شو، و شستشوی شود.
- شست و شوی خوب کردن، شست و شوی طرفه دادن. گوشمالی واقعی دادن. (از آنندراج).
- ، بسیار سخن گفتن از راه نصیحت و دلسوزی. (آنندراج).
- شست و شوی طرفه دادن، گوشمالی واقعی دادن. (از آنندراج) :
ننگ هم چشمی است مانع ورنه از طوفان اشک
شست و شویی طرفه می دادیم این افلاک را.
میریحیی شیرازی (از آنندراج).
رجوع به ترکیب شست و شوی خوب کردن در ذیل همین مدخل شود
لغت نامه دهخدا