به دنبال چشم نگریستن کسی را از غضب و یا از تکبر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نگریستن به گوشۀ چشم به خشم یا به ترس. (المصادر زوزنی) ، به اعراض و کراهت دیدن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، در یک جانب کسی نظر کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). به گوشۀ چشم به کسی نگریستن نه از روبرو. (از اقرب الموارد) ، چپ و راست دیدن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، نیزه زدن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد) ، چشم زخم رسانیدن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، بسوی راست گردانیدن آسیا را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، باژگونه تافتن ریسمان را و از چپ تاب دادن آن را. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). چیزی به زور واتافتن. (تاج المصادر بیهقی)