قصد کردن قصد کسی را. (منتهی الارب) ، شعر به سرود خواندن و راندن شتر. (یادداشت مؤلف) ، خواندن یک یا دو بیت و کشیدن آواز خود را. (از لسان العرب) ، شتران را راندن: شدا الابل یشدوها شدواً. (از السان العرب) ، آموختن بعض علم ادب را. شدا شدواً، اخذ طرفاً من الادب. (لسان العرب) ، تشبیه کردن فلان را بفلان: شدا الرجل فلانا فلاناً اذا شهبه ایاه. (لسان العرب)