یک نوبت شتو. (از اقرب الموارد) (محیط المحیط). رجوع به شتو شود، و بنا بر قولی مفرد شتاء یا به معنی خود شتاء باشد و نسبت به آن شتوی است. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). - صاحب الشتوه، آنکه در زمستان بدوپناه برند. (از اقرب الموارد). - کافات الشتوه، نیازمندیهای زمستان. (از محیطالمحیط). ، درخت تلخ مرار. (السامی فی الاسامی)