اشترگربه. هر چیز مخالف و نامتناسب و نامتجانس را گویند. (برهان). هر چیز مخالف و نامناسب و نامشابه. (غیاث اللغات). هرچیز ناموافق و نامتناسب و مخالف بزرگ و کوچک مثل شتر و گربه. (انجمن آرا) (آنندراج). چیزهای بی مناسبت در خوبی و بدی و پستی و بلندی. (فرهنگ نظام) ، دو چیز را نیز شترگربه گویند که در غایت بلندی و پستی و کوچکی و بزرگی باشد. (برهان) : در حیّز زمانه شترگربه ها بسی است گیتی نه یک طبیعت و گردون نه یک فن است. انوری. ابیات خرسر است شترگربه زانکه هست نشخوارزن چو اشتر و چون گربه تیزچنگ. سوزنی. چون کار عالم است شترگربه من به کف گه سبحه گاه ساغر روشن درآورم. خاقانی. کار عالم همه شترگربه است که دهد فضل بیش و دولت کم. خاقانی. - شعر شترگربه، که بعضی ابیاتش خوب و بلند باشد و بعضی پست. (فرهنگ نظام). شعر بلند و پست. شعر مشتمل بر غث و ثمین. ، کنایه از قول و فعل به هم آمیخته از ملایم و ناملایم است. (آنندراج) : شتر چون مست گردد می کشد بار شترگربه است کار مرد هشیار. حکیم زلالی. رجوع به اشترگربه شود