جدول جو
جدول جو

معنی شاه رش

شاه رش
(رَ)
مخفف شاه ارش است یعنی ارش بزرگ و آن مقداری است از سرانگشت میانین دست راست تا سرانگشت میانین دست چپ وقتی که دستها را از هم بگشایند و آن را بعربی باع و بترکی قولاج گویند، و آن بمقدار پنج ارش کوچک باشد و ارش کوچک از سر انگشت میانین دست است تا مرفق که بندگاه ساعد و بازو است. و شاه رش را به این اعتبار پنج ارش میگویند. (برهان قاطع). یعنی پنج رش، چه پنج را شاه گویند. (شرفنامۀ منیری). پنج ارش را گویند. (فرهنگ جهانگیری). واحد طول، و آن از سرانگشت میانین دست راست است تا سرانگشت میانین دست چپ. آنگاه که دستها را از هم بگشایند و آن معادل پنج ارش کوچک است:
فرو برد بنیاد ده شاه رش
همان شاه رش پنج کرده برش.
فردوسی.
به رش بود بالاش صد شاه رش
چو هفتاد رش بر نهی از برش.
فردوسی.
ز بن تا سر تیغ بالای او
چو صد شاه رش کرد پهنای او.
فردوسی
لغت نامه دهخدا