که شاگردی پیشه دارد. کارمند دون پایه. وردست: ما چون از اصفهان روی بدین دیار آوردیم و هنوز استقامتی و انتظام احوالی و اعتمادی ممالک را پیدا نیامده بود از شاگردپیشگان و خدمتکاران هر جنسی از مردم پیش ما می رسیدند و کاری چنانکه مقتضی وقت بود میگزاردند. (از مواضعۀ احمد بن حسن میمندی نقل از مجمل فصیحی خوافی). شاگردپیشگان و خریطه کشان وی استاد کار تیر سپهرند بر زمین. سوزنی. ، مؤلف فرهنگ نظام گوید: از این کلمه در عصر تیموری هندوستان در زبان مسلمانان هند که فارسی زبان بوده اند مراد نوکرهای خصوصی اطراف شاه بوده و تاکنون در سلطنت دکن آنها را نیز بدین کلمه خوانند، لفظی است مستعمل دفاتر و دربار سلاطین هندوستان. در ایران عمله بجای آن گویند. (بهار عجم) (آنندراج)