جدول جو
جدول جو

معنی سیس

سیس
اسب جلد و تند وتیز باشد، (برهان) (جهانگیری)، قیاس کنید با ’سیسو’ (اسب) در زبان اکدی و آشوری که در آرامی ’سوسیا’ شده و بصورت هزوارش وارد پهلوی گردیده، رجوع به سوسبار شود، (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین) :
تنگ گردد چون دل عاشق جهان بر دشمنت
روز هیجا چون کنی بر سیس یکران تنگ تنگ،
جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی،
، جست و خیز، رجوع به سیستن شود، ظرف شیرآب، (برهان) (جهانگیری) (آنندراج)، ریسمان از لیف خرمابن ساخته شده، (ناظم الاطباء)، بزبان علمی هندی سر را گویند، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا