جدول جو
جدول جو

معنی سیاه خانه

سیاه خانه(نَ / نِ)
کنایه از بندیخانه. (از فرهنگ رشیدی) (انجمن آرای ناصری) (شرفنامه). خانه تاریک. خانه ای تاریک که زندانیان را در آن بند نهند:
گیتی سیاه خانه شد از ظلمت وجود
گردون کبودجامه شد از ماتم وفا.
خاقانی.
، کنایه از خانه بی میمنت. (انجمن آرای ناصری) (فرهنگ رشیدی). خانه نامبارک. (شرفنامه) ، خیمۀ صحرانشینان. (فرهنگ رشیدی) (آنندراج) (انجمن آرا) :
سیاه خانه و عیدان سرخ بر دل من
حریف رضوان بود و حدائق اعناب.
خاقانی.
وقتی ناقه ای گم کردم و به جستجوی آن بر ناقۀ دیگر سوار شده و روان گشتم شب به سیاه خانه ای رسیدم. (از شاهد صادق)
لغت نامه دهخدا