معنی سوق سوق(تَ) راندن چارپا را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). راندن. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 60) ، در جان کندن درآمدن بیمار، بر ساق کسی زدن، دست پیمان راندن از ستور و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج) لغت نامه دهخدا