معنی سوغ سوغ (تَ) آسان بگلو فروبردن شراب را، فروبردن زمین کسی یا چیزی را، دویدن شتر ماده. (از منتهی الارب) (آنندراج) ، روا دیدن کسی را آنچه کرد آنرا. (منتهی الارب). جائز دانستن کاری را که کسی کرده است. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا