معنی سمن سیما
- سمن سیما(سَ مَ)
- سمن پیکر. (ناظم الاطباء). چهره او در سپیدی چون گل یاسمن است:
دمید خط ز بناگوش آن سمن سیما
غریب شامی از این صبحگاه پیدا شد.
صائب.
بناگوش تو ای ترک سمن سیمای سیمین تن
سمن را خاک زد در چشم و گل را چاک پیراهن.
احمد بن مؤید سمرقندی
