هرزه گرد و دربدر. (رشیدی). چون پای سگ میسوزد یک جا قرار نمیگیرد مضطربانه اینطرف و آن طرف میدود و از این جا بر شخص هرزه گرد و دربدری اطلاق آن کنند. (آنندراج) : رنگ بیابان چو شد افروخته شیر دود چون سگ پاسوخته. امیرخسرو دهلوی (از آنندراج). در ریاضی که سخن زآن رخ افروخته رفت لاله بیرون ز چمن چون سگ پاسوخته رفت. محسن تأثیر (از آنندراج)