معنی سفید کردن سفید کردن (بَ لَ دَ) بگچ اندودن اطاق را، بقلعی اندودن دیگ را، برنگ سفید درآوردن: بموسی کهن عمر کوته امید سرش کرد چون دست موسی سفید. سعدی. ای سیم تن سیاه گیسو از فکر سرم سفید کردی. سعدی لغت نامه دهخدا