معنی سفی ً سفی ً (تَ) بیخرد گردیدن، شکافته شدن دست. بهاین معنی (س ف ی) است، کم موی شدن پیشانی است، {{اسم}} خاک بادبرده، مرد سبک و بی خرد، لاغری، خاک. خاک گور، خارگیاه بهمئی ؟ یا عام است. (منتهی الارب) (آنندراج)، گیاه خاردار. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا