جدول جو
جدول جو

معنی سفار

سفار
(سِ)
مهار یا چرم یا آهن که بر پشت بینی استر نهند چنانکه حکمت مر اسب را. اسفره و سفر و سفائر، جمع. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). آهن که بر بینی اشتر نهند چنانکه حکمه بر دهن اسب. ج، سفر. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا