معنی سرمک
- سرمک (سَ مَ)
- سرمج. آرش. در پهلوی ’سرمک’. گیاهی که از آن جامه بافند. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). شوره گیاهی که آن را اسفناج رومی خوانند. و معرب آن سرمق باشد. (برهان). اسفناج رومی که برای استسقا نافع است. معرب آن سرمق است. (آنندراج). سبزه ای است که آن را اسفناج رومی گویند و معرب آن سرمق است. (جهانگیری) ، نوعی از سبزی باشد. (برهان)
