معنی سرگشته ماندن سرگشته ماندن (خاص ص کَ دَ) حیران ماندن: ماندم از کار خویش سرگشته دهنم خشک و دیده تر گشته. نظامی. سکندر در آن برف سرگشته ماند چو برف از مژه قطره ها میفشاند. نظامی لغت نامه دهخدا