خلاّل. (دهار). فروشندۀ سرکه: زشت باشد که پیش چشمۀ نوش در گشاید دکان سرکه فروش. نظامی. شیرینی تازه از شکرخندۀ تو کرده ست شکرفروش را سرکه فروش. ظهوری (از آنندراج). ، اخم رو و بیدماغ. (مجموعۀ مترادفات ص 27). سخت بیدماغ. بدخو: صبحوارم چو دادی اول نوش از چه گشتی چو شام سرکه فروش. نظامی. ، بدگوی. طعنه زن. (آنندراج)