جدول جو
جدول جو

معنی سرفه کنان

سرفه کنان
(سُ فَ / فِ کُ)
در حال سرفه:
آن حلق صراحی بین کز می به فواق آمد
چون سرفه کنان از خون بیمار به صبح اندر.
خاقانی.
حلق و لب قنینه بین سرفه کنان و خنده زن
خنده بهار عیش دان سرفه نوای صبحدم.
خاقانی.
رجوع به سرفه شود
لغت نامه دهخدا