معنی سرعه سرعه (سُ عَ) شتاب. نقیض بطؤ. یقال:عجبت من سرعه ذاک. (منتهی الارب) (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل بن علی). زود شدن. (دهار). تندی. مقابل بطؤ، کندی. یقال: عجبت من سرعه ذلک الامر، عجب شدم از زودی آن کار. (مهذب الاسماء). رجوع به سرعت شود لغت نامه دهخدا