سرعه. شتاب. مولانا یوسف بن مانع در شرح نصاب نوشته اند که فی الحقیقت معنی سرعت شتاب نیست زیرا که شتاب ترجمه عجلت است و معنی شتاب زود کردن کاری است. و فرق میان سرعت و عجلت آن است که سرعت عمل بسیار کردن است در زمان اندک و عجلت شتاب کاری است پیش از هنگام، ولیکن هر دو بجای همدیگر مستعمل میشوند و در منتخب است که سرعت شتاب کردن به کاری در اول وقت و آن محمود است و عجلت شتاب کردن پیش از وقت و آن مذموم است. (غیاث) (آنندراج). شتافتن: و من در نفس خود اینقدر قوت و سرعت می یابم که در خدمت مردان یار شاطر باشم. (گلستان سعدی). صباسرعتی رعدبانگ ادهمی که بر برق پیشی گرفتی همی. سعدی. - سرعت انتقال، بزودی دریافتن. فهم مطلبی در اندک زمان. - سرعت انزال، بیماریی است که آب گاه آرامش زود برجهد. (یادداشت مؤلف). - سرعت فهم، نوع دوم از انواع هفت گانه که در تحت جنس حکمت است و آن عبارت است از آنکه نفس را حرکت از ملزومات به لوازم ملکه شده باشد و در آن تفصیل به مکثی محتاج نشود. (نفایس الفنون). ، زودی و جلدی و چابکی و چالاکی، شتاب زدگی. (ناظم الاطباء). - سرعت کردن، شتاب کردن و عجله نمودن. (ناظم الاطباء)