جدول جو
جدول جو

معنی سردرهوا

سردرهوا
(سَدَ هََ)
مشتاق و پریشان. (آنندراج). کنایه از مردم آشفته دل و دماغ. (بهار عجم) :
داشتم چون سرو از آزادگی امیدها
من چه دانستم چنین سردرهوا خواهم شدن.
صائب (از آنندراج).
، آواره. (آنندراج) ، متکبر. (بهار عجم)
لغت نامه دهخدا