سرخ موی. دارای موی سرخ. آدمی یا چهارپایی که مویش سرخ بود. - اشتر سرخ موی، اشتری که موی سرخ داشته باشد و این نوع شتر گرانبهاست: هزار اشتر مادۀ سرخ موی بنه برنهادند با رنگ و بوی. فردوسی. بصد کاروان اشتر سرخ موی همه هیزم آورد پرخاشجوی. فردوسی. ابوجهل گفت هرکه او را بکشد صد شتر سرخ مو و صد مثقال مشک بدو دهم. (قصص الانبیاء ص 218). سرخ مویانی چو من بی می همه سرمست راه برهم افتاده چو میگون لعل جانان دیده اند. خاقانی