معروف به جمال الدین فخرالشعراء محمد بن علی السراجی که شمع جمع افاضل بود و بدر سپهر فضایل، دل مشعلۀ گردون از رشک علو سخن او چون فتیله تافته و شرف قربت ابوالملوک سراج الدوله یافته. و این قصیدۀ غرا که نور معانی او روز را طعنه زند اگرچه ردیف ابیات او شب است، در مدح سلطان خسرو ملک میگویدو همین قصیده بر تقدم او دلیل روشن و برهان واضح: چون خواست روی خویش نمود از حجاب شب بر روی روز بست ز ظلمت نقاب شب سیمرغ آفتاب چو افتاد در غروب ناگه طلوع کرد چو پر غراب شب با لشکر نجوم برآمد ز باختر ناچخ ز ماه ساخته رمح از شهاب شب گویی که عرض کرد همی بهر جنگ روز در صحن آسمان سپه آفتاب شب. (از لباب الالباب ج 1 صص 324- 326). رجوع به تاریخ ادبیات صفا ج 2 ص 472 و مجمع الفصحا ج 1 ص 245 شود