ابن المنهاج لاهوری. معاصر خوارزمشاه بوده است. او را سراج سمرقندی نیز خوانده اند، اگرچه مولد او در لاهور بود، امامنشاء او سمرقند بود. از آن سخنش را ذوق شکر و قند بود، چون در قفص منبر طوطی ناطقۀ او شکرخوار شدی منطق طوطیان هند پیش الفاظ چون شکر او خوار شدی، و چون در چمن محاوره عندلیب فصاحت او در نوا آمدی حسان پیش کلمات او بی نوا آمدی. و اگرچه اشعار او مشهور است، اما رباعیی چند از منشآت او اثبات افتاد، میگوید: رباعی آن دل که ز هجر دردناکش کردی وز هر شادی که بود، پاکش کردی از خوی تو آگهم که ناگه ناگه آوازه درافتد که هلاکش کردی. (از لباب الالباب چ سعید نفیسی صص 235- 236). و رجوع به آتشکدۀ آذر چ بمبئی ص 303 و صبح گلشن شود