معنی سر افراشتن سر افراشتن (مِ لَ / لِ شُ دَ) برتر شدن. بالاتر شدن: چو بگذشت از جهان ده چیز بگذاشت کز آن ده بر همه شاهان سر افراشت. نظامی. ، سربلند بودن. نیک نام بودن: بود نام نیک و سر افراشتن ز ناخوانده مهمان نکو داشتن. اسدی لغت نامه دهخدا