مولانا سدید طبیب،). قزوینی است ولیکن مدتی است در ادرنه بطبابت سرای خاصۀ سلطانی عثمانی مشغول است. و مولانا باآنکه طبیب حاذق باکمال است مبتلا بمرض هزّال است و از کمال حذاقت اوست با آن ضعف بدنی متحرک نگاه داشتن مدتی مدید و عهدی بعید. و این شعر از اوست، مطلع: دهان نداری و صد نکته دردهان داری میان نداری و صد فتنه در میان داری. و روزی مولانا سدید را با کسی مباحثه در علم حرف واقع شد، و یکی از ایشان میگفته اند که این صیغه ثلاثی مجرد است و آن دیگر میگفت این ثلاثی مزیداست و بعد از مباحثه آن کس گفته، رباعی: ما هر دو دوحرفییم ای خواجه سدید مثل من و تو دیدۀ ایام ندید فرقی که میان من و تو هست پدید ما ماده خر مجردیم و تو مزید. (از مجالس النفائس ص 381)