معنی سخت بازو
- سخت بازو (سَ)
- کنایه از توانا. (انجمن آرای ناصری) (شرفنامۀ منیری). قوی هیکل و توانا. (برهان) :
سعدیا تن به نیستی در ده
چارۀ سخت بازوان اینست.
سعدی.
چنان سخت بازو شد و تیز چنگ
که با جنگجویان طلب کرد جنگ.
سعدی.
، حمایت. (انجمن آرا). صاحب حمایت. (برهان). غیرتمند. غیرتی:
درمی چند ریخت درمشتش
سخت بازو بزر توان کشتش.
سعدی
