جدول جو
جدول جو

معنی سجده بردن

سجده بردن
(اُ دَ)
سجده کردن. سجده آوردن:
سجده بردش نگار سیم اندام
باد عاشق بشرط خویش تمام.
نظامی.
بفرمانبری شاه را سجده برد
پذیرفته ها را به قاصد سپرد.
نظامی.
نه پی در جستجوی کس فشردم
نه جز روی تو کس را سجده بردم.
نظامی
لغت نامه دهخدا