پوشیده. (منتهی الارب). مستور: عشق معشوقان نهانست و ستیر عشق عاشق با دوصد طبل و نفیر. مثنوی. گفت با هامان بگویم ای ستیر شاه را لازم بود رای ای وزیر. (مثنوی چ خاور ص 258). آنچه مقصود است مغز آن بگیر چون براهش کرد آن زیبا ستیر. (مثنوی چ خاور ص 302). گوشت افزون نیم من بد یک ستیر هست گربه نیم من هم ای ستیر. (مثنوی چ خاور ص 336). ، پوشنده. (منتهی الارب). ساتر: ور در آید محرمی دور از گزند برگشایند آن ستیر آن روی بند. مثنوی. ، پارسا. (منتهی الارب)