معنی ستوروار ستوروار (سُ تورْ) بمانند ستور. همانند ستور: گشتند ستوروار تا کی با رود و می و سرود و ساغر. ناصرخسرو. پنداشتم که دهر چراگاه من شده ست تا خود ستوروار مر او را چرا شدم. ناصرخسرو. رجوع به ستور شود لغت نامه دهخدا