ظالم. ستمکار. ستمگر: ترا دیو است اندر طبع رستم خو ستم پیشه به بند طاعتش گردن ببند و رستی از رستم. ناصرخسرو (دیوان چ کتاب خانه تهران ص 962). بخراسان روم انصاف ستانم ز فلک کآن ستم پیشه پشیمان بخراسان یابم. خاقانی. جفاپیشگان را بده سر بباد ستم بر ستم پیشه عدل است و داد. سعدی. دل درماندگان بدست آور بر ستم پیشگان شکست آور. اوحدی