عنصری است که بعربی طحال گویند. (آنندراج). آن پاره گوشت در معده که مادۀ سوداست بتازیش طحال نامند. (شرفنامه). اندامی است با منفعت بسیار و خانه سوداست و هرگاه سپرز فربه شود جگر و همه تن لاغر شوند ازبهر آنکه او ضد جگر است و فعل او آن است که سودا را که در وی خون است از خون جدا کند و بخویشتن کشد و مزۀ آن بگرداندو ترش کند و غذای خویش از آن بردارد و هر روز جزوی از آن سودا بمعده فرستد و ترشی آن معده را بگزد و شهوت طعام پدید آید. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) : بگربه ده و به عنبه سپرزو خیم همه وگر یتیم بدزدد بزنش و تاوان کن. کسایی. گفتم که عضوهای رئیسه دل است و مغز گفتا سپرز و گرده و زهره ست و پس جگر. ناصرخسرو. رجوع به طحال شود