سپهدار. دارندۀ سپاه. دارندۀ لشکر. فرماندۀ لشکر. فرمانده سپاه، صاحب منصبی خاص بوده است در عهد غزنویان: پور سپاهدار خراسان محمد است فرخنده بخت و فرخ روی و مؤیداست. منوچهری. ابومطیع بدرگاه آمده بود... سپاهداران او را لطف کردند. (تاریخ بیهقی). و بسیار غلام ایستاده از کران صفحه تا دور جای و سپاهداران و مرتبه داران بیشمار در باغ. (تاریخ بیهقی). و سپاهداران اسب سپهسالار خواستند. (تاریخ بیهقی). پرده داری و سپاهداری نزدیک اریارق رفتند. (تاریخ بیهقی). دیدار سپاهدار ایران در آینۀ ردان ببینم. خاقانی. چون عدل سپاهدار اسلام چون عقل نگاهبان دولت. خاقانی