جدول جو
جدول جو

معنی سبک شدن

سبک شدن
(چَ / چِ بَ گَ / گِ شُ دَ)
کم وزن شدن. سبک گردیدن، خوار و خفیف شدن. خفیف گشتن. خفوف. (منتهی الارب) (ترجمان القرآن) (تاج المصادر). تخافف. توقان. توق. (منتهی الارب) : شربتی دیگر بدو دادند در طرب کردن و سرود گفتن و کون و کچول کردن آمد و شکوه پادشاه در چشمش سبک شد. (نوروزنامه).
- سبک شدن دل، کم شدن اندوه. زدوده شدن غم و غصه:
همی دیر شد سوده آن بستگی
سبک شد دل بسته زآهستگی.
فردوسی.
- سبک شدن عنان، شتاب کردن. سخت راندن اسب را:
گران شد رکاب و سبک شد عنان
بچشم اندر آورد رخش و سنان.
فردوسی.
رجوع به سبک عنان شود
لغت نامه دهخدا