جدول جو
جدول جو

معنی سایه گه

سایه گه
(یَ گَهْ)
سایه گاه. جائی که سایه باشد:
بجم گفت کای خسته از رنج راه
بدین سایه گه از چه کردی پناه.
فردوسی.
بخفت اندر آن سایه گه شهریار
نهاده سرش مهربان بر کنار.
فردوسی.
، پناه. حمایت. کنف:
هر که در سایه گه دولت او گام نهاد
کند از مسکن او حادثۀ چرخ حذر.
سنایی.
رجوع به سایه گاه شود
لغت نامه دهخدا