از شعرای اواخر قرن یازدهم هجری قمری است که او هم به ملاسالک معروف به ود و مدتی در شیراز شانه رنگ میکرده و درلباس درویشان به اصفهان رفته و پس از مدتی بهند رفته و در خدمت عبدالله قطب شاه هند (1066- 1085 هجری قمری) بود و اخیراً در شاه جهان آباد درگذشت و از اوست: در خور خرج بود دخل ز دیوان قضا نرودتا نفسی کی نفسی می آید. زبان هرزه درایان توان بنرمی بست که پنبه سرمۀ خاموشی جرس باشد. و نام و سال وفات و دیگر مشخصاتش بدست نیامد. (ریحانه الادب ج 2 ص 150). و رجوع به تذکرۀ نصرآبادی ص 39 شود