جدول جو
جدول جو

معنی ساکنه

ساکنه(کِ نَ)
تأنیث ساکن. ایستاده. متوقف، بی حرکت. بی اعراب، آسوده. آرام، زن باشنده. متوطنه. و رجوع به ساکن شود
لغت نامه دهخدا