قمری نر. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب). نر از فاخته هاست بواسطۀ آنکه حکایت صدای او ساق حر است. (شرح قاموس). فاختۀ نر. (ناظم الاطباء). ذکر القماری. (قطر المحیط) ، قمری بچه. (دهار) ، کبوتر است و حرّ فرخ اوست. (شرح قاموس). کبوتر است و بچۀ آن. (منتهی الارب) (آنندراج). کبوتر نر. (دهار) (مهذب الاسماء) ، ورشان و آن مرغی است مانند کبوتر و وحشی است. حیذوان یا حیذوان